لا اله الا اللهواژهنامه آزادجمله ای که نشان از وحدانیت خداوند دارد و یکی از عبارات شهادتین مسلمانان است
لالواژهنامه آزادلآل - جمع لؤلؤ به معنی مروارید لال به کسی گفته می شود که توانایی حرف زدن ندارد .(ناتوان از حرف زدن)
لالواژهنامه آزادلآل - جمع لؤلؤ به معنی مروارید لال به کسی گفته می شود که توانایی حرف زدن ندارد .(ناتوان از حرف زدن)
لتکواژهنامه آزاد(بیرجند-نهبندان) لَتِّک؛ چوبه. چوبی شبیه دسته کلنگ برای شستن لباس ها؛ لباس خیس شده را روی سنگ می گذاشتند و با لتک روی آن ضربه می زدند تا تمیز شود.
کلنجهواژهنامه آزادلباس مخصوص زنان کردستانی و لک زبان ها که شکل آن در میان کردها و لک ها کمی با هم تفاوت دارد.