لا اله الا اللهواژهنامه آزادجمله ای که نشان از وحدانیت خداوند دارد و یکی از عبارات شهادتین مسلمانان است
لمبواژهنامه آزاد(لُمب) لهیب آتش، شعله لُمْبَ:(lomba) در گویش گنابادی یعنی کُلُفت ، بد اندازه و بزرگ ، چاق ، نامتعارف
اینکونابولاواژهنامه آزاداینکونابولا از کلمه لاتین “cunae” به معنای گهواره گرفته شده است و نشان دهنده ی کتابهایی است که از زمان اختراع چاپ تا قبل از استفاده از loose type به چاپ رسیده ا
بلاشواژهنامه آزادب، به بمعنی سو یا جهت. لا بمعنی لای، میان،(قلب) درون، هستی لاش اشاره به قلب، درون به لای اش، به لاش یا بلاش ~ به درونش مثل سوگند به قلبش، به جانش و یا به وجودش
آبادی ملا قاسمواژهنامه آزاد[مُ ل ْلا سِ] (اِخ) روستای ملاقاسم. دهی از دهستان طیبی گرمسیری جنوبی بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان. آب آن از چشمه تأمین می شود و محصول آن برنج، پشم، لبنیات، و غلا
شهلاواژهنامه آزادشه:مخفف شاه واژه پارسی یعنی بزرگ/ لا بمعنی میان شاه لا، شه لا و یا شهلا یعنی میان بزرگ 1. بزرگی میان یا مردمک چشم، چشم آهویی، چشم جادویی 2. بزرگی دل، کسی که صا