قار و قیرواژهنامه آزاد(گچساران) داد و بیداد، فریاد، صدای ناهنجار، سروصدا، بلند فریاد زدن، فریاد از عصبانیت.
قدر متیقنواژهنامه آزادقدر متیقن، فرد یا حصه ای از مطلق است که به یقین حکم شامل آن می شود، مانند «قلّد المجتهد» که قدر متیقن از آن، تقلید از مجتهد اعلم است. یعنی هیچ تردیدی در این نیس
قینواژهنامه آزادقین در زبان لری به معنای باسن است باسن، مقعد (ساردوییه جیرفت)، واژۀ محلی برای نشیمنگاه.
رادیناسواژهنامه آزادرادیناس نامی ایرانیست. بر اساس مندرجات کتابهای "سهم ایران در تمدن جهان" به قلم حمید نیر نوری و "تاریخ تمدن ایران ساسانی" به قلم سعید نفیسی و کتاب ششم هرودوت مور
قصر قمشهواژهنامه آزادنام شهرکی در ۲۴ کیلومتری شمال غربی شیراز. قمشه، به معنی چشمۀ شاه، واژۀ مرکبی است که از قم (چشمه) و شه (شاه) ساخته شده است. در گذشته، این مکان تفرجگاه کریم خان ز
گیداریواژهنامه آزاداز گدر (توانستن) گرفته شده و روستای گیداری شادگان به دلیل توانایی زیاد طایفه ی آلبوخضیر این نام را به خود گرفته است. گیداری از کلمه گید (قید و بند) گرفته شده اس