قار و قیرواژهنامه آزاد(گچساران) داد و بیداد، فریاد، صدای ناهنجار، سروصدا، بلند فریاد زدن، فریاد از عصبانیت.
قاراشمیشواژهنامه آزادقاْراشْمیْش:(gharashmish) در گویش گنابادی یعنی وضعیت جنگی ، خرابی اوضاع ، اوضاع خیْط ، هرج و مرج
لیفرجانواژهنامه آزادنام دهی در شهرستان قیروکارزین واقع در جنوب استان فارس که در ابتدا کیفرگون و بعضاً نفلگون هم می گفتند، چون، به قولی، در زمان های قدیم محلی برای کیفر دادن افراد م
کاروبواژهنامه آزاد(آفریقایی) نام درختی است که دانۀ میوۀ آن برابر با یک قیراط است که در گذشته از آن برای توزین جواهر استفاده می کردند.
سوتواژهنامه آزادیک میلی گرم برابر با یک سوت و یک گرم برابر با هزار سوت است؛ هر یک قیرات، دویست سوت است.
رادیناسواژهنامه آزادرادیناس نامی ایرانیست. بر اساس مندرجات کتابهای "سهم ایران در تمدن جهان" به قلم حمید نیر نوری و "تاریخ تمدن ایران ساسانی" به قلم سعید نفیسی و کتاب ششم هرودوت مور
غاراواژهنامه آزادغارا یا قارا در تهران ونزد کبوترداران این منطقه ونیز قطبهای کبوتر داری همچون کاشان وقم به رنگ کبوتری اطلاق میشود که سیاه است و سینۀ این کبوتر دارای پرهای کاملاً