قوه قاهرهواژهنامه آزادآنچه قابل پیش بینی نبوده و قابل اجتناب نیز نباشد و متعهد را در حالت عدم قدرت بر اجرای تعهد خویش قرار دهد، یا موجب معافیت کسی شود که، به علت عدم توانایی، خسارتی
قوه قهریهواژهنامه آزادآنچه قابل پیش بینی نبوده و قابل اجتناب نیز نباشد و متعهد را در حالت عدم قدرت بر اجرای تعهد خویش قرار دهد و یا موجب معافیت کسی شود که، به علت عدم توانایی، خسارتی
مانکورتواژهنامه آزادکسی که در اثر تغییر و تحولاتی که در جسم و روح او بصورت شکنجه اعمال شده و تمام هویت و حافظه و قوه مخیله و شخصیتی و و اراده نفسی را از دست داده و به یک غلام حلقه
دیدمانواژهنامه آزاددیدمان به معنی تئوری (Theory) مانند دانش دیدمانی یا دانش تئوریک؛ یا دیدمان انفجار بزرگ؛ دیدمان سرعت نور؛ دیدمان نسبیت انشتاین، دیدمان قوه جاذبه نیوتن .
درکواژهنامه آزادdark؛ بئوذ در اوستایی، بوذ در پهلوی. در دین زرتشت، قوۀ فهم انسانی و دراکه است و موظف است هوش و حافظه و قوه تمییز را اداره کند. با بدن به وجود می آید، ولی پس از