وترواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) زه. کمان (قوس) پاره ای از پَرهون (دایره) است. زه خدی (خطی) است که دو سر کمان را به هم می پیونداند. تَرامون (قطر) درازترین زهِ
ارکواژهنامه آزادارگ و آن قصر یا قلعه کوچکی را گویند که در میان قلعه ی بزرگتری ساخته شود و محل سکونت پادشاه و یا حاکم باشد. و نیز به معنی قوس هم آورده میشود
در کردنواژهنامه آزاددُر کردن یک فعل مرکب لری است و به معنای پایین فرستادن جسمی از یک سطح به سطحی با ارتفاع کمتر است در حالی شخصی که جسم را به پایین میفرستد نهایت سعی خود را در کنت