قولانجقواژهنامه آزاددر زمان قدیم به اسب قولان میگفتن در باتلاقی در جنوب روستا که زینه نام دارد اسب یاهمان قولان به گل مشینه اربابه میگه قولان چیغ(اسب بیرون بیا)به همین دلیل اسم روس
قوانین ماهویواژهنامه آزادقوانینی که شرایط اتهام را روشن میکنند و قوانینی که مجازات یا اقدامات تامینی را معیین میکنند قوانینی که نظر به ذات و ماهیت مسائل دارند
قلوانیواژهنامه آزادپیش قراول جلودار لشکر یا دسته گروه نوک پیکان نگهبان قلعه پادزهر از یک نوع گیاه بیابانی طایفه ای در قطیف شبه جزیره عربستان
قولانجقواژهنامه آزاددر زمان قدیم به اسب قولان میگفتن در باتلاقی در جنوب روستا که زینه نام دارد اسب یاهمان قولان به گل مشینه اربابه میگه قولان چیغ(اسب بیرون بیا)به همین دلیل اسم روس
پروشاواژهنامه آزادقوانین حاکم بر جهان وقتی انسان در شکل غیر مادی خود برای تعلم به عوالم درون(طبقات بالا) سفر میکند توسط این روح مقدس و برجسته راهنمایی خواهد شد.میتوان porusha را
قوانین ماهویواژهنامه آزادقوانینی که شرایط اتهام را روشن میکنند و قوانینی که مجازات یا اقدامات تامینی را معیین میکنند قوانینی که نظر به ذات و ماهیت مسائل دارند