قورمهواژهنامه آزادقاوورمه،گوشت آب پز شده ای که آنرا در گذشته درون پوست حیوانات و در زیر زمین به عمق یک متر قرار میدادند تا در زمستان از آن استفاده کنند
قورتلارواژهنامه آزادنام بخشی از توابع سراب و پارساباد. در حال حاضر (سال 1395) این طایفه حدود 11 هزار نفر جمعیت دارد و یکی از تولیدکنندگان شیر گوسفند و لبنیات و گوشت کشور است.
داروگواژهنامه آزادقورباغه درختی درواقع دار+وگ که معنی قورباغه درختی رو میدهد و مازندرانی ها اعتقاد دارن هر گاه داروگ بخواند باران می بارد قاصد روزان ابری