قوه قاهرهواژهنامه آزادآنچه قابل پیش بینی نبوده و قابل اجتناب نیز نباشد و متعهد را در حالت عدم قدرت بر اجرای تعهد خویش قرار دهد، یا موجب معافیت کسی شود که، به علت عدم توانایی، خسارتی
قوه قهریهواژهنامه آزادآنچه قابل پیش بینی نبوده و قابل اجتناب نیز نباشد و متعهد را در حالت عدم قدرت بر اجرای تعهد خویش قرار دهد و یا موجب معافیت کسی شود که، به علت عدم توانایی، خسارتی
گعدهواژهنامه آزادگعده در اصل قعده و واژه ای عربی است که به معنای نشستن، دوره گرفتن و دور هم نشستن است. در فرهنگ عربی به دور هم نشستن و گپ زدن، قعده، می گویند. این واژه در فارسی
سگزیواژهنامه آزادسجزی . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان واقع در 34هزارگزی باختر کوهپایه متصل براه شوسه ٔ اصفهان به یزد. این ناحیه در جلگه وا
سوریواژهنامه آزادما در لغت نامه فارسی سوری را به دو املای متفاوت مینویسیم -یکی به این شکل سوری-- ودیگری نیز به این شکل صوری----که در تلفظ مثل هم می باشند.واما در معنا به هم تفاو
اودزدکواژهنامه آزاداُوْدُزْدَکْ:(ouwdozdak) در گویش گنابادی جانوری است قهوه ای رنگ با پای دندانه دار و تیز که زمین را سوراخ می کند و به ریشة گیاهان آسیب می رساند، خوراکش کرم ها و