افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
طوطیان هندواژهنامه آزاددر شعر حافظ، کنایه از شاعران وسخنوران مقلد هندی: شکرشکن شوند همه طوطیان هند/ زین قند پارسی که به بنگاله می رود. (در مصراع دوم، «قندپارسی« یعنی غزلیات
کترواژهنامه آزادنام طایفه ای در لرستان است که جد آنها به نام امرعلی زیدعلی در ساخت کتاره( شمشیر یا قداره)مهارت زیادی داشته (این حرفه را از هندوها که به ایران آمده اندآموخته است