قمر در عقربواژهنامه آزادوقتی ماه وارد برج قمر که یکی از صور فلکی است می شود می گویند قمر در عقرب است کنایه از وخامت اوضاع
قدر متیقنواژهنامه آزادقدر متیقن، فرد یا حصه ای از مطلق است که به یقین حکم شامل آن می شود، مانند «قلّد المجتهد» که قدر متیقن از آن، تقلید از مجتهد اعلم است. یعنی هیچ تردیدی در این نیس
قمر در عقربواژهنامه آزادوقتی ماه وارد برج قمر که یکی از صور فلکی است می شود می گویند قمر در عقرب است کنایه از وخامت اوضاع
گانیمدواژهنامه آزاد(Ganymede در انگلیسی)؛ یکی از قمرهای مشتری و بزرگترین قمر در سامانۀ خورشیدی بعد از تیتان و کالیستو.
قسرواژهنامه آزادقسر در ترکی به معنی عقیم و نازا می باشد قسر در رفتن یعنی گاو و گوسفندی در دوره فحلی باردار نشود و از زحمت آن خلاص شود