قار و قیرواژهنامه آزاد(گچساران) داد و بیداد، فریاد، صدای ناهنجار، سروصدا، بلند فریاد زدن، فریاد از عصبانیت.
قاراشمیشواژهنامه آزادقاْراشْمیْش:(gharashmish) در گویش گنابادی یعنی وضعیت جنگی ، خرابی اوضاع ، اوضاع خیْط ، هرج و مرج
لیلاجواژهنامه آزادلیلاج نام تخته ای است که در زمان قدیم بر روی آن قمار می کردند و هر که را در این کار خبره بود می گفتند لیلاج است. امروزه برای نشان دادن حرفه ای بودن و خبره بودن
باختنواژهنامه آزادباختِن درگویش لرکی و باختِه، علاوه بر معنای ازدست دادن و بردوباخت در قمار به معنی رقصیدن و بازی کردن می آید که در زبان پهلوی هم به همین معنا آمده است ولی در زبا
سه قابواژهنامه آزادسه قاب، ۳قاب؛ نوعی شرط بندی یا قمار بازی است که آن را با سه قطعه استخوان مَفصل چهار وجهی که در قسمت فوقانی ساق پای گوسفند یا بز قرارگرفته بازی می کنند؛ چهار وجه
غاراواژهنامه آزادغارا یا قارا در تهران ونزد کبوترداران این منطقه ونیز قطبهای کبوتر داری همچون کاشان وقم به رنگ کبوتری اطلاق میشود که سیاه است و سینۀ این کبوتر دارای پرهای کاملاً