قفلواژهنامه آزادکوپَلِه، یا به کوتاه کُپل. «قفل» تازی شدۀ «کوپله» است. آن با couple در زبان های اروپایی همریشه است. بروید به دهخدا، سرواژۀ کوپله.
قلواژهنامه آزاد(قَل) پاره، تکه، نصف؛ وقتی گفته میشود قلِش کن یعنی آن را دو تکه کن(نصف کن)، اما وقتی گفته میشود قل قلِش کن یعنی آن را چند تکه کن. قل(تکهها ممکن است مساوی یا
تریاکواژهنامه آزادتریاک از کلمه ی تریاق که از ما قبل تاریخ پهلوی در ایران رایج بوده استنباط شده است و به مرور به تریاک تبدیل شده که ماه عسل گیاه خشخاش است
قالندواژهنامه آزادقا لند بر گرفته شده از دو کلمه قال در زبان لری به معنی(فریاد) و لند که مخفف کلمه (بلند) می باشد که میشود(قال بلند) که بر اثر گذشت زمان و کوتاه شدن و مخفف شدن وا
پرگماتیستواژهنامه آزادواژه پراگماتیسم مشتق ازلفظ یونانی (pragma) و به معنی عمل است. این واژه اول بار توسط چالرز ساندرزپیرس (Charles sanders pierce ) ، منطقی دان آمریکائی به کار برده
مزرجواژهنامه آزادبنا بر تحقیقات انجام شده، نام سکونتگاه مِزِرج در ابتدا مِزَرگ (MEZARG) بوده که از دو واژۀ مِز (MEZ) و اَرگ (ARG) تشکیل شده است. مِز واژه ای اوستایی (پارسی کهن)