قار و قیرواژهنامه آزاد(گچساران) داد و بیداد، فریاد، صدای ناهنجار، سروصدا، بلند فریاد زدن، فریاد از عصبانیت.
پارس آبادواژهنامه آزادبزرگ ترین شهر دشت مغان یا منطقه ی مغان در آذربایجان است. این شهر در مرز کشورهای جمهوری آدربایجان و ارمنستان قرار گرفته است. پارس آباد را قطب اقتصادی استان اردبی
ریشاواژهنامه آزادریشا نام بوشهر کنونی در دوره هخامنشیان بوده که ساکنانش کیریریشا ایزدبانوی تمدن عیلام و همسرش ناپیریشا، خدای بزرگ لیان و عیلام را مورد ستایش قرار میدادند. برخ
مانورچیواژهنامه آزادکارگر یا تکنسین مانور که در هنگام کوپل یا دکوپل ( جدا سازی و یا وصل کردن واگنها به یکدیگر) واگنهای قطار هماهنگی های لازم را با لکومتیو ران یا راهبر قطار انجام م
کومسواژهنامه آزاد(Koums) مجموعۀ راه هاى ارتباطى زیرزمینى. واژه اى کهن است که مى توان آنرا به جاى «قطار هاى زیر زمینى» به کار برد. Subway system
عبدالخالقواژهنامه آزادعَبدُالخالِق یا خالقو نام دانش آموز هزاره ای است که نادرخان، شاه افغانستان، را ترور کرد. او و هواداران نهضت اصلاحات امانی، در اعتراض به قطع و حذف اصلاحات امانی