قضای گردانواژهنامه آزادگرداننده ی حکم و فرمان صادر شده. به معنی شفاعت کردن و سفارش کردن برای عفو و بخشش.
سفینه فضاییواژهنامه آزادکیهان پیما، دستگاهی که کیهان را می پیماید، دستگاهی که آدمی را به بیرون از جو زمین ببرد، کشتی کیهانی، ناو کیهان نورد.
لازم الاتباعواژهنامه آزادهمان معنی لازم الاجرا را می دهد، در مسایل حقوقی و قضایی. که پذیرش آن اجباری است؛ که اجرای مفاد آن الزامی است.
ماتیکانواژهنامه آزاداین واژه با مایه و ماده هم ریشه است. ماتیکان به معنای حکم و رای است و در عنوان کتابهایی به کار رفتهاست که به سوالاتی پاسخ داده شدهاست یا مسایلی در آن کتابها
حقوقواژهنامه آزادعلم حقوق، دادشناسی، دانشی که به بررسی حق و حقوق اشخاص (حقیقی و حقوقی) و نحوۀ ساماندهی و احقاق این حقوق می پردازد، رشته ای دانشگاهی که بایسته های دادگری را می آم
علم حقوقواژهنامه آزاددانش حقوق، دادشناسی، دانشی که به بررسی حق و حقوق اشخاص (حقیقی و حقوقی) و نحوۀ ساماندهی و احقاق این حقوق می پردازد، رشته ای دانشگاهی که بایسته های دادگری را می آ