قرتیکلاواژهنامه آزادقرتیکلا از زمان قدیم در روستا مردم در ساختن کوزه مهارت داشتند که از قر کوزه به اسم قرتیکلا معروف شد
قرقواژهنامه آزاد( مصدر ) ممنوع کردن اشخاص بیگانه از ورود در محلی . محلی که اختصاص به کسانی دارد و ورود دیگران ممنون است. منع و بازداشت _ محلی که اختصاص به کسانی دارد و ورود دیگ
مانکورتواژهنامه آزادکسی که در اثر تغییر و تحولاتی که در جسم و روح او بصورت شکنجه اعمال شده و تمام هویت و حافظه و قوه مخیله و شخصیتی و و اراده نفسی را از دست داده و به یک غلام حلقه
قرتیکلاواژهنامه آزادقرتیکلا از زمان قدیم در روستا مردم در ساختن کوزه مهارت داشتند که از قر کوزه به اسم قرتیکلا معروف شد
قرقواژهنامه آزاد( مصدر ) ممنوع کردن اشخاص بیگانه از ورود در محلی . محلی که اختصاص به کسانی دارد و ورود دیگران ممنون است. منع و بازداشت _ محلی که اختصاص به کسانی دارد و ورود دیگ