21 مدخل
پذیرفتگی.
ناپذیرفتگی، ناپذیرش.
قبول کردن،پذیرفتن
قبول کردن
پذیرفتن -قبول کردن
باشه،قبول،درست است پدر (لری، ممسنی) [bow] پدر.
اجبار-حرف اجبار-عامیانه(زورتو بزن تو امتحانا قبول شی)در اینجا به معنای تلاش