سبلانواژهنامه آزادسبلان:سر آشیانه برف(تالشی یا آذری باستان). سبلان ترکیبی از سه واژه است که «سه» مخفف سر، «وه» یا «وا» یا «ور» به معنی برف که در کردی «فر» گفته می شود و «لان» به
استایواژهنامه آزادروستای استای قبلاً از بخش تایباد بوده و از سال 88، بنا بر سیاست تقسیم کشوری، در بخش باخرز ثبت شده است. روستایی است کوه پایه ای و سردسیر، و تفریح گاه های بسیار ز
استهبانواژهنامه آزادنام شهری در شرق استان فارس که قبلا به اصطهبانات معروف بوده واز سال 1350 به استهبان که بیشتر از حروف فارسی استفاده گردیده معروف شده است
قولانجقواژهنامه آزاددر زمان قدیم به اسب قولان میگفتن در باتلاقی در جنوب روستا که زینه نام دارد اسب یاهمان قولان به گل مشینه اربابه میگه قولان چیغ(اسب بیرون بیا)به همین دلیل اسم روس
تیچسه.تیچیدنواژهنامه آزادپراکنده شدن تعدای شی که قبلا به علت داشتن یک خاصیت مشابه در کنار هم جمع بوده اند..از لغات پارسی قدیم که در زبان لری به جای مانده است.