قایم باشکواژهنامه آزادنوعی بازی که در آن یک فرد چشمان خود را بسته و منتظر می ماند تا بقیه افراد بازی قایم یا مخفی شوند سپس بدنبال آنها می گردد تا پیدایشان کند در این فاصله هر فردی که
قایم موشکواژهنامه آزادشاید این بازی از مفهوم غیبت(غایب بودن) امام زمان (عج) گرفته شده باشد و سازندگان این نام برای این بازی کودکانه به منظور سخره گرفتن مفهوم مهدویت بوده است که در غا
قاینواژهنامه آزادنام شهری است در خراسان. شهرتش به زعفران و زرشک است. مسجدی تاریخی دارد. ناصرخسرو از آن به نیکی یاد کرده. خواجه نصیر سال ها در آن زندگی کرده و کتاب اخلاق ناصری را
سکواژهنامه آزاد[سُک] دنباله کشمش [سُک]. اخلاط بینی. ان دماغ سُکْ:(sok) در گویش گنابادی یعنی پنهان شدن ، قایم شدن ، مخفی شدن ، اختفا کردن ، || کشیک دادن ، گشت زدن همراه با مراق
مُشتیواژهنامه آزاددر لهجه زواره ای به معنی سوراخی که در دیوار ایجاد شده و در قدیم برای مخفی کردن اشیاء از آن استفاده می شده است و یا برای قرار دادن تیرهای چوبی برای ساخت چوببست.
ناردنگواژهنامه آزاددر ایام قدیم به منظور طولانی کردن زمان استفاده از میوه ها، برخی مرکبات و میوه ها را سایه خشک می کردند و در انواع غذاها به عنوان چاشنی استفاده می کردند که هم اکن