قانون بطلمیوسواژهنامه آزادقانونی است که در المجسطی ضبط شده این قانون از هیئت دانهای اسکندریه است که حساب نجومی بابلی را راجع بهیئت از زمان نبو نصر پادشاه آسور مرتب کرده اند .
مر قانونواژهنامه آزاداصل قانون (مُرِّ قانون) اصل خود قانون. قانون صریح و بدون هیچ گونه تفسیر، ملاحظه، آسان گیری یا چشم پوشی. فقط خود قانون، نه کمتر نه بیشتر؛ فقط معنا و مفهومی که از
قانون بطلمیوسواژهنامه آزادقانونی است که در المجسطی ضبط شده این قانون از هیئت دانهای اسکندریه است که حساب نجومی بابلی را راجع بهیئت از زمان نبو نصر پادشاه آسور مرتب کرده اند .
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ
اوراخشیهواژهنامه آزادطبق اوستا پسر ثریت ، ثریته ، اثرط یا سریتا و برادر گرشاسب که به دست هیتاسب زرین تاج کشته شد و گرشاسب به کین او برخاست و هیتاسب و برادرانش را پس از نبردی کشت که
صدفهواژهنامه آزاد[صُ] حادثه. اتفاق. صدفه عبارت است از اینکه فرض کنیم حادثه اى خودبخود بدون آنکه شیئى ازاشیاء دخالت داشته باشد، به وجود آید. یکى از ضروریات عقل، امتناع صدفه و ات
یاساواژهنامه آزادقانون دوران چنگیز خان و قانون در زبان کردی. برگرفته شده از َیاس، نا امیدی. برگرفته شده از گل یاس گل زیبا.