قار و قیرواژهنامه آزاد(گچساران) داد و بیداد، فریاد، صدای ناهنجار، سروصدا، بلند فریاد زدن، فریاد از عصبانیت.
قرچواژهنامه آزادقُرُچْ:(ghoroch) در گویش گنابادی یعنی ساییدن دندان ها به هم ، صدای خورد شدن نان خُشک در دهان ، فرو بردن در دهان
کفکواژهنامه آزادنوعی قارچ انگلی که بر روی نان و میوه بر اثر مرور زمان بوجود میاید. کُفْک:(kofk) در گویش گنابادی یعنی جغد
کمان گوشتواژهنامه آزادگیاه یا میوه ای شبیه به قارچ که در فصل بهار هنگام رعد برق به یکباره از زمین میروید مردم خطه سرسبز طالقان اعتقاد دارند این گیاه لذیذ باید در طالعشان باشد وگرنه ه