دینگلانه فیسواژهنامه آزادالاكلنگ در لهجه محلی همدانی به آلاکلنگ که از وسایل بازی هست که در بیشتر پارکها و شهر بازیها موجود است دینگلانه فیس میگویند
فیکواژهنامه آزاد(fake؛ واژۀ انگلیسی) فِیک؛ ساختگی، جعلی، تقلیدی، فریب دهنده. || وانمود کردن، قلب کردن، جعل کردن، چیزی یا کسی را (جور دیگری، غیر از آنچه واقعاً هست) جا زدن. بهت
درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
دااواژهنامه آزادداا (daa) درگویش لری ولکی به مادر گفته می شود. درگویش لکی، دا به تنهایی به معنی داد، بخشید،... است و همان معنایی را دارد که در فرهنگ دهخدا آمده یعنی از ریشۀ فعل
دینگلانه فیسواژهنامه آزادالاكلنگ در لهجه محلی همدانی به آلاکلنگ که از وسایل بازی هست که در بیشتر پارکها و شهر بازیها موجود است دینگلانه فیس میگویند