فراشدواژهنامه آزاددرجریان بوجود امدن یک شی، یادر روند تولید، تکمیل شده ویابوجو امده شده . فرا گرد، روند، فرایند، گردش
فرآیندواژهنامه آزادمراحل مختلف چیزی، پیشرفت تدریجی ومداوم، جریان عمل، مرحله، دوره عمل، طرز عمل، تهیه کردن، مراحلی را طی کردن، به انجام رساندن، تمام کردن، فرا گرد، فراشد، روند، فرا