فاکتورواژهنامه آزادسیاهه (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تاوَند، تایوَند. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". آن هَموَندِ (عضوِ) کُنِشِ تایش (عملِ ضرب) است. برای نمونه
مفلوکواژهنامه آزادفلک زده، بد بخت مَفْلوْک؛ فلک زده، فقیر ، بیچاره ، ندار ، کسی که ثروت یا خانواده یا موقعیت خود را از دست داده است.
قمر در عقربواژهنامه آزادوقتی ماه وارد برج قمر که یکی از صور فلکی است می شود می گویند قمر در عقرب است کنایه از وخامت اوضاع
ناله رامسریواژهنامه آزادتخلص شاعر مازندرانی شهر رامسر که به زبان فارسی و زبان مادری - فلکلوریک و در بحور آزاد ، کلاسیک و قالبهای گوناگون تبحر داشته و برخی از اشعارش از جمله شعر:سیگارها
آس و پاسواژهنامه آزادفقیر آس وپاس در حقیقت آسمان پلاس بوده است. کلمه آس به معنی فلکواره-شیی مدور وزوجورانه که یکی زیر است ودیگری زبر وآن که زبر است میکوبد ومیگردد.آس بلندی گردگون-س
تشکنواژهنامه آزادتشکن دهستانی ست بزرگ واقع در شهرستان دوره چگنی و به مرکزیت روستای سرانبار کلانتری تشکن دهستانی سرسبز و بسیار خوش آب و هواست که در بین کوه های سر به فلک کشیده س