wind turbineواژهنامه آزادآسِباد. به چَم (معنی) آسِه ای (محوری) که باد آن را می چرخاند. همالِ (قرینۀ) آسیاب است که آب آن را می چرخاند. آن را با واژۀ بیگانۀ "توربین بادی" یا به نادرستی "آ
آشارواژهنامه آزادفعل. در زبان آذری از عهده کاری برآمدن. آشار سبدی کوچک از برگه درخت خرما که میبافند وبرای جابجایی چیزی معمولامیوه ها و سبزی ها استفاده می شود. نوعی زنبیل کوچک. د
بستواژهنامه آزادفعل اسنادی را گوییم. نمونه:نهاد و گزارا و بست همان مسند و مسندالیه و فعل اسنادی هستند. (زابلی) (best) ایست! وایستا.
دیوارنگاریواژهنامه آزادفعال نمودن سطوح فضا به صورت تجسمی که هدفمند باشد و هدفمندی خود را در پاسخ به نیاز محیط و مخاطب ارائه دهد.