فرمولواژهنامه آزاددیسول. از "دیس" (فرم، شکل، چون تندیس، مَهدیس) و پسوندِ "اول، اوله، آله" (چون پنجول، زنگوله، بزغاله) رویهم به چَمِ "دیسۀ کوچک، شکلِ کوچک".
فر قه ی آبی دواژنیرو هاواژهنامه آزادفرقه آبی دوژانیرو ها:تندر قاتل . آورنده ستم وظلماز رعد وبرق . نابود کننده آونکی ها و روشنایی
سبلانواژهنامه آزادسبلان:سر آشیانه برف(تالشی یا آذری باستان). سبلان ترکیبی از سه واژه است که «سه» مخفف سر، «وه» یا «وا» یا «ور» به معنی برف که در کردی «فر» گفته می شود و «لان» به
فرزیواژهنامه آزادخوب زندگی کردن - کسی که خوب زندگی می کند فرزی بک کلمه مرکب متشکل از "فر" به معنی شکوه،جلال و والایی و "زی" به معنی زیستن و زندگانی است. به عبارت دیگر "فرزی"
فریازانواژهنامه آزادیکی از وجه تسمیه های فریازان به این قرار است:در زمان ایران باستان هرگاه میخواستند کلمات را قدرت ببخشند وآنرا اهورایی ومقدس کنند از واژه (( فر )) در ابتدای کلمات
اظهارنامه مالیاتیواژهنامه آزادفرمی که وزارت اقتصاد و دارایی، با هدف مالیات گیری، برای صاحبان مشاغل و مؤدیان مالیاتی می فرستد. معادل Income Tax Return در انگلیسی.