فرتاکواژهنامه آزادآینده آینده. فر. [ ف َ / ف ِ ] (پیشوند) پیشوند است بمعنی پیش ، جلو، بسوی جلو، و غیره ، چنانکه در کلمات فرخجسته ، فرسوده ، فرمان . در پارسی باستان و اوستا:فْرَ
فرتغمواژهنامه آزادفِرْتِغَمْ:(fertegham) در گویش گنابادی یعنی زیاده خواه ، ناراضی ، کسی که کار امروز را به فردا میاندازد تا شاید نصیب و سود بیشتری به او برسد.
فرتغمواژهنامه آزادفِرْتِغَمْ:(fertegham) در گویش گنابادی یعنی زیاده خواه ، ناراضی ، کسی که کار امروز را به فردا میاندازد تا شاید نصیب و سود بیشتری به او برسد.
فوایتواژهنامه آزادجمع فایت و فائت؛ فوت شدگان، فوت شوندگان، گم شدگان، از دست رفته ها. (رک فوائت؛ دهخدا)