فرخواژهنامه آزادبه فتح ف و سکون ر به معنی جوجه ی ماکیان جمع آن فروخ در ابیات سنایی فِرَخْ:(ferakh) در گویش گنابادی یعنی گشاد ، پر پهنا ، بزرگ
مرسانازواژهنامه آزادمرساناز:دخترزیباو بی نظیرآسمانی باعث فخر و مباهات که وجودش رفاه نعمت وآسایش همیشگی را هدیه می آورد. مرساناز نامی است دخترانه،که دردل خود چندین نام زیباوپرمعنی
دااواژهنامه آزادداا (daa) درگویش لری ولکی به مادر گفته می شود. درگویش لکی، دا به تنهایی به معنی داد، بخشید،... است و همان معنایی را دارد که در فرهنگ دهخدا آمده یعنی از ریشۀ فعل