بازاریابواژهنامه آزاد"فروشنده" "ویزیتور" "نماینده فروش یک شرکت تولیدی یا بازرگانی" "شخصی که دارای شغل و حرفه ی فروشِ یک یا مجموعه ای از کالا" "پیگیر کننده متداوم برای فروش کالا یا
دناکواژهنامه آزادفروتنی و کُرنش و افتادگی؛ با توجه به ریشۀ آن (دنن) در فرهنک دهخدا (به معنی خمیده شدن). برنج کوب؛ اسم فامیل برخی افراد که در قدیم، برنج کوب بوده اند، دناک است. ب