فرنوشواژهنامه آزادنام اصیل ایرانی؛ از شاهزاده های سلسلۀ ماد؛ 1) فرن= شاهوار، خدایگان؛ و اوش= هوش؛ فرنوش= هوش خدایگانی 2) عصارۀ شکوه و جلال شکوه،نام پادشاه باستانی ماد
عکس فروشواژهنامه آزادفروشندۀ عکس؛ یعنی شخص یا اشخاصی که عکس های گرفته شده توسط خود (عکاس) و یا دیگران را به فروش می رسانند.
خرید و فروشواژهنامه آزادخرید و فروش:خرید و فروش در لغت نامه دهخدا چنین آمده:(ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) مبایعه . سودا. معامله . تجارت . داد و ستد. بیع و شری . بده و بستان .
بازاریابواژهنامه آزاد"فروشنده" "ویزیتور" "نماینده فروش یک شرکت تولیدی یا بازرگانی" "شخصی که دارای شغل و حرفه ی فروشِ یک یا مجموعه ای از کالا" "پیگیر کننده متداوم برای فروش کالا یا
عکس فروشواژهنامه آزادفروشندۀ عکس؛ یعنی شخص یا اشخاصی که عکس های گرفته شده توسط خود (عکاس) و یا دیگران را به فروش می رسانند.