نافچهواژهنامه آزاداز آنجا که این شهر دارای قدمتی کهن میباشد ونام قبلی آن غرقاب بوده وکوهای موازی کنار آن آثار زندگی دیده شده وبه مرور این آب کمتر شده وتبدیل به رودخانه ای بزرگ شد
اشکانواژهنامه آزاد«عشق» یک واژهٔ یونانی است، و نه عربی است نه پارسی. یونانی ها واژه ای دارند به نام «اشکیموس» و یا «اشکینوس». این واژه به چَم (معنای) قطره، آبی که از چشم فرو ری
صدفهواژهنامه آزاد[صُ] حادثه. اتفاق. صدفه عبارت است از اینکه فرض کنیم حادثه اى خودبخود بدون آنکه شیئى ازاشیاء دخالت داشته باشد، به وجود آید. یکى از ضروریات عقل، امتناع صدفه و ات
فر قه ی آبی دواژنیرو هاواژهنامه آزادفرقه آبی دوژانیرو ها:تندر قاتل . آورنده ستم وظلماز رعد وبرق . نابود کننده آونکی ها و روشنایی