فادانیاواژهنامه آزادعود صلیب . نوعی چوب.گویند اگر فادانیا را بر گردن گوسفندی ببندند گرگ به ان گله حمله نمی توان کرد
فردانهواژهنامه آزادتنها، یگانه. ظاهراً با «فردانیة» که از جمله صفات الهی است گرفته شده است. نام دختر قدیمی از کشور ترکیه و به معنی یگانه و تنها
چلواژهنامه آزاد(گنابادی) چِلْ؛ عدد چهل. || هورا کشیدن، فرمانی برای شادی کردن و ابراز خوشحالی جمعی. || چُلْ؛ کلیتوریس (Clitoris) || چَلَ؛ چاله، گودال، قبر، گور.
آرتیستونواژهنامه آزادرتیستون، آرتیستونه؛ اسم خاص پارسی برای دختران، برابر «ستون ارته» در پارسی باستان، به معنی راستی و درستی. چنان که از نوشته های هرودوت برمی آید، ارتیستون یکی از د
فادانیاواژهنامه آزادعود صلیب . نوعی چوب.گویند اگر فادانیا را بر گردن گوسفندی ببندند گرگ به ان گله حمله نمی توان کرد
چقدرفانواژهنامه آزادچِقَدرفان؛ فرح انگیز، لذت بخش، صفاسیتی، لذتی که از دنیای فانی کسب می شود، هر کاری که باعث ایجاد حس لذت به صورت معقول در انسان شود.