فدیهواژهنامه آزادمالی که برای واخریدن جان خود بدهند، آنچه اسیران برای رهایی خود بدهند، سر بها ، فدیات جمع فدیه فرهنگ لغت عمید (اسم) [عربی:فِدیَة] ‹فدیت› (fedye) ۱. مالی که در ق
پروپوزالواژهنامه آزادطرح پیشنهادی؛ پیش نویس توجیهی طرح تحقیقاتی، برمبنای پژوهش های فرد متقاضی فرضیه های علمی و استنتاجات تحقیقاتی. پایان نامه