فراشدواژهنامه آزاددرجریان بوجود امدن یک شی، یادر روند تولید، تکمیل شده ویابوجو امده شده . فرا گرد، روند، فرایند، گردش
راشدینواژهنامه آزاداهل تسنن اهل بکریه وعمریه به چهار خلیفه ی بعد پیامبر خلفای راشدین گویند وبه معنی ملکها وپادشاهان وانسانهای باعزت وسرافراز
فرآیندواژهنامه آزادمراحل مختلف چیزی، پیشرفت تدریجی ومداوم، جریان عمل، مرحله، دوره عمل، طرز عمل، تهیه کردن، مراحلی را طی کردن، به انجام رساندن، تمام کردن، فرا گرد، فراشد، روند، فرا
کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ
راشدینواژهنامه آزاداهل تسنن اهل بکریه وعمریه به چهار خلیفه ی بعد پیامبر خلفای راشدین گویند وبه معنی ملکها وپادشاهان وانسانهای باعزت وسرافراز