فادانیاواژهنامه آزادعود صلیب . نوعی چوب.گویند اگر فادانیا را بر گردن گوسفندی ببندند گرگ به ان گله حمله نمی توان کرد
سالوسواژهنامه آزادواژه ای یونانی که بعد از حملهٔ اسکندر وارد ادبیات ایران شده است. و به چم (معنی) شادان، چرب زبان، خوش گذران، فتان است. و از واژهٔ نهوسلوس و یا نحوسلوس و یا نحوسل
ماتیکانواژهنامه آزاداین واژه با مایه و ماده هم ریشه است. ماتیکان به معنای حکم و رای است و در عنوان کتابهایی به کار رفتهاست که به سوالاتی پاسخ داده شدهاست یا مسایلی در آن کتابها
فادانیاواژهنامه آزادعود صلیب . نوعی چوب.گویند اگر فادانیا را بر گردن گوسفندی ببندند گرگ به ان گله حمله نمی توان کرد