فارسی دریواژهنامه آزادزبان گذشتۀ ایرانیان که در حال حاضر، زبان مردم کشورهای تاجیکستان و افغانستان است. فارسی دری ، همان زبان پارسی یا فارسی در که در در افغانستان در مناطق پارسی نیشین
فارسی برواژهنامه آزادنوعی برش زاویه دار. این اصطلاح بیشتر در محیط های صنعتی که کار نجاری یا آهنگری انجام می دهند متداول است.
عرشیاواژهنامه آزاداسم مؤنث فارسى با ریشه عربى، عرش در مقابل فرش، عرشیا:(عربى فارسى) [عرش + ى (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت یا اسم ساز)]، منسوب به عرش، ملکوتى و آسمانى در زبان شرع
الصبوحواژهنامه آزادالف و لام عربي که در فارسي حذف مي شود و همان صبوح خوانده ميشود. شرابی که صبحگاهان خورده میشود و متضاد واژه غبوق يعني شرابي که شامگاهان ميخورند. صبوحي يعني سح
فارسی دریواژهنامه آزادزبان گذشتۀ ایرانیان که در حال حاضر، زبان مردم کشورهای تاجیکستان و افغانستان است. فارسی دری ، همان زبان پارسی یا فارسی در که در در افغانستان در مناطق پارسی نیشین
مغیلاتواژهنامه آزادفارسی ریشه شناسی اسم امُ غیلان ، درختچه خار دار که در بیابان ها می روید . اسم 1-مُغیلان 2- درختچه ای با خارها ، بسیار ، خار شتر