فاتحهواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) آغازه. چون "فاتحه" نام سیمنادی (سوره ای) است که نِپی (قرآن) بِدان می آغازد. "فاتحه خواندن" به پارسی می شود "آغازه خواندن".
مهرابواژهنامه آزاد(روستاهای گلستان و خراسان شمالی) محل طلوع آفتاب و محل تلاقی خورشید و آب. واژۀ ساخته شده از مهر (خورشید) و آب.
آچارواژهنامه آزاددَسچار؛ مهره چار، پیچار، دست افزار. از ادغام دست و چار ساخته شده است (چار واژه ای برگرفته از زبان پهلوی و به معنای افزار و چاره و راهکار است).
آناهیتاواژهنامه آزادالهه ی آب زرتشتیان الهه ي آب هاي آسماني و مهرباني ها. برگرفته از كلمه زرتشتي "ناهيت" به معني زيبا. در اين زبان "ا" وند منفي كننده بوده و "اناهيت" به معني زشت سا
خورشیدواژهنامه آزاددر پهلوی «خورشیت» بوده است. این واژه از دو پارۀ خور+ شید ساخته شده است. خور نام دیگر آفتاب یا مهر است. «شید» نیز که ویژگی خور است، به معنی رخشان و تابنده است. ل
غیواژهنامه آزاد(غَ ، غیّ) نام چاهی است پرحرارت در دوزخ ، که هفتاد سال عمق آن است ... ! از ابن عباس روایت شده که:غی وادی است در دوزخ ، هیبت و حرارت آن به اندازه ای است که اگر