قینواژهنامه آزادقین در زبان لری به معنای باسن است باسن، مقعد (ساردوییه جیرفت)، واژۀ محلی برای نشیمنگاه.
غلونواژهنامه آزادبه فتح غین و سکون لام و واو qalun- به معنی بیگاری . توضیح اینکه در منطقه ابرکوه این رسم جاری بوده است که زمانی که ارباب مشغول احداث ساختمان بوده است ، رعایایی ک
مغابنه _ عقد مغابنه ایواژهنامه آزادبه معنای غرری - مخاطره آمیز ..... در قانون مدنی ,عقد مغابنه ای , در عقد اجاره اشخاص گویند عقد شانسی - و گفته اند مغابنه بر ریشه غبن بدین منظور که میخواهد احد
توسیواژهنامه آزادتَوسی در زبان بختیاری به معنی وسیله ای است که روی آن خمیر نان را پهن میکنن . ابزاری برای پخت و پز نان . توسی (طوسی). (ص. فا.) رنگی است بین سفید و سیاه که خاکست