غاراواژهنامه آزادغارا یا قارا در تهران ونزد کبوترداران این منطقه ونیز قطبهای کبوتر داری همچون کاشان وقم به رنگ کبوتری اطلاق میشود که سیاه است و سینۀ این کبوتر دارای پرهای کاملاً
امعان نظرواژهنامه آزاداِمعان نَظَر؛ تدقیق، تعمق، توجه، دقت، ژرفنگری، غور. || (لغت نامۀ دهخدا) نگاه با زیرکی و فراست و غوررسی و عاقبت اندیشی. نیکو نگریستن و دوراندیشی و تحقیق و دقت نظ
بیجیواژهنامه آزادبگریز؛گریز کن؛ گریز ...( از واژه جهیدن )- این واژه پاک پارسی است و در بخش های از افغانستان، کار برد فراوران دارد و بویژه، در استان غور باستانی.
هری رودواژهنامه آزادهَری رود، رودی است که از کوههای مرکزی افغانستان (هندوکش) سرچشمه می گیرد و با گذر از ولایت های غور و هرات در افغانستان، از مرز مشترک افغانستان و ایران می گذرد و
هزارهواژهنامه آزادازاره، آزره، هزاره؛ قومی از اقوام اصیل افغانستان و اقوام خراسان که امروزه خاوری نیز گفته می شود. (افغانی) هَزارَه؛ نام قومی از اقوام ساکن در افغانستان، پاکستان،