غولواژهنامه آزاد(اِ. ع.) ۱-موجودی درشت هیکل و اغلب افسانه ای و ترسناک ۲-[مجاز] آنکه در رقابتی یا زمینه ای از دیگران بسیار برتر باشد؛ مثلا شرکت های پرفروش را «غول اقتصاد» می گوی
کیفارواژهنامه آزادغوت.لُر.کرد.ژرمن.دار تنومند. پرتاب کننده سنگ.آماده جنگیدن. چون در زمان کهن مردمان ایران با دشمنان همیشه در حال ستیز بودند.بنام های ویژه خود لقب پیدا کرده اند که
غولواژهنامه آزاد(اِ. ع.) ۱-موجودی درشت هیکل و اغلب افسانه ای و ترسناک ۲-[مجاز] آنکه در رقابتی یا زمینه ای از دیگران بسیار برتر باشد؛ مثلا شرکت های پرفروش را «غول اقتصاد» می گوی
امعان نظرواژهنامه آزاداِمعان نَظَر؛ تدقیق، تعمق، توجه، دقت، ژرفنگری، غور. || (لغت نامۀ دهخدا) نگاه با زیرکی و فراست و غوررسی و عاقبت اندیشی. نیکو نگریستن و دوراندیشی و تحقیق و دقت نظ
بیجیواژهنامه آزادبگریز؛گریز کن؛ گریز ...( از واژه جهیدن )- این واژه پاک پارسی است و در بخش های از افغانستان، کار برد فراوران دارد و بویژه، در استان غور باستانی.
هری رودواژهنامه آزادهَری رود، رودی است که از کوههای مرکزی افغانستان (هندوکش) سرچشمه می گیرد و با گذر از ولایت های غور و هرات در افغانستان، از مرز مشترک افغانستان و ایران می گذرد و