قلیواژهنامه آزادقُل درترکی به معنای «بازو» است که درعربی، به آن عَضُد می گویند. عضدالدوله یعنی بازوی دولت (بازو مجاز ازقدرت است). تکواژ «ی» به معنای کسرۀ اضافه (-ِ ) است. کُل گ
آبنباتواژهنامه آزاد[ābnabāt] نوعی شیرینی؛ مخلوط غلیظ شکر با آب، به همراه افزودنی های خوش طعم کننده و رنگ دهنده، که به صورت جامد در می آورند.
شورهواژهنامه آزاددر لهجه مشهدی به معنای آویزان شدن مایعات غلیظ مانند شیرهجات یا عسل از دهانه ظرف یا قاشق میباشد. مثال: مواظب باش عسل «شوره» نکنه!