غرهواژهنامه آزاد(غٌرّه) روز اول ماه قمری و نیز اول هر چیز . لکه سفید روی پیشانی اسب جمع ان غرر می باشد ( بر وزن زحل )
غلواژهنامه آزادغَلْ:(ghal) در گویش گنابادی یعنی به روی خود چرخیدن ، گردیدن دور خود در حال حرکت ، خزیدن ، لیز خوردن
هنشکواژهنامه آزادهنشک . [ هََ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بافق شهرستان یزد. دارای 81 تن سکنه ، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و برنج و کار دستی زنان آنجا کرباس بافی است .
هفته خانکواژهنامه آزادهفته خانک. [ هََ ت ِ ن َ ] (اِخ )، دهی است از بخش فرمهین شهرستان اراک که 164 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه تأمین می شود و محصول عمده اش غله، بنشن و میوه اس
همبروواژهنامه آزاددهی است از دهستان بالای شهر مرودشت دراستان فارس که ١٨٠ تن سکنه دارد. اب آن از قنات و محصول عمده اش غله و خشکبار است. (مرودشت) همبرگر؛ نوعی غذای گوشتی گرد و بزر
مردانقمواژهنامه آزادمردانقم یا مرداناغام به معنی آناهیتای مقدس است قدمت این روستا به بیش از 2000 سال می رسد در کتب مورخین و سفر نامه ها به این موضوع اشارات کامل گردیده است روستای م
پنجشیرواژهنامه آزادپنجشیر = پنجهیر. [ پ َ ] (اِخ ) بنجهیر. شهری است در نواحی بلخ . یکی از شهرهایی ایران زمین است که در افغانستان امروزی قرار دارد. پنجشیر یکی از سی و چهار استان اف