غرابهواژهنامه آزادغرابه شیشه‌ای است بزرگ و شکم‌دار با دهانه‌ای تنگ که در آن مایعات را انبار می‌کردند و نگه می‌داشتند که اکنون با وجود ظروف پلاستیکی نه مورد مصرف دارد و نه ساخته م
غربزدگیواژهنامه آزاد(علوم اجتماعی) از دست دادن ارزش ها و هویت ملی و تقلید کورکورانه از فرهنگ، آداب، هنر و فن آوری کشورهای غربی به طوری که ملت غربزده، به جای احساس رقابت، به احساس د
ایوارواژهنامه آزادغروب خورشید. تنها واژه کاربردی که هنوز هم در میان بیشتر اقوام کرد و لر و بخشی از پارسها در همدان استفاده می شود. چنانچه در غزل شیخ بهایی می فرماید: اتش به جانم
نماشمواژهنامه آزادهنگام غروب،نزدیک شام ابتدای شب. (خراسان جنوبی) نِماشُم یا نَماشُم؛ وقت نماز شام یا نماز مغرب، ابتدای شب.