عیبواژهنامه آزادآهو. از "آ" (پیشوند نایش) و "هو" (خوب). چه فرماییَم چیست نیروی من / تو دانی هنرها و آهوی من (فردوسی).
عدنانواژهنامه آزادنام پسرانه عربی . فرزند اسماعیل بن ابراهیم نیای قبایل عرب در شمال. شاید ار ریشه واژه عبری اِدِن باشد به معنی لذّت ، خوشی و بهشت زمینی .برابر سِفْر تکوین در تورا
رائعواژهنامه آزادرائِع(عربی) زیبا و شگفت آور(مونث آن:رائعة) ------------------- تابان , مشعشع , زیرک , بااستعداد , برلیان , الماس درخشان , زیبا , با سلیقه , پربراز , برازنده , ا
حب و بغضواژهنامه آزاددوستی و دشمنی، محبت و کینه؛ مثلاً، از سر حب و بغض، عیب کسی را هنر یا هنر کسی را عیب نشان دادن.
آهوواژهنامه آزادآهو به معنی رم یا آهورمیدگی نیز آمده است (رک. نسخۀ خطی برهان جامع از میرزا محمد کریم تبریزی). || شاهد مثال از فردوسی: به آهو ز باره فتاد و بمرد / بدید از کیان