عودلاجانواژهنامه آزادنام یکی از محلات قدیمی تهران، به معنی محل تقسیم آب است. یا اودلاجان، یکی از چهار محله قدیمی تشکیل دهنده روستای تهران پیش از ساخت حصار تهماسبی، به معنی محل تقسیم
فادانیاواژهنامه آزادعود صلیب . نوعی چوب.گویند اگر فادانیا را بر گردن گوسفندی ببندند گرگ به ان گله حمله نمی توان کرد
بارلیواژهنامه آزادنام شهری در خطه عود واقع در 76 گزی جنوب خاوری لکهنو ... این شهر دارای قلعه ای بسیار استوار و پلی عظیم میباشد و به رسم خانه کعبه از طرف امامزاده سید ابراهیم شرقی
آمیزه سازیواژهنامه آزادآمیزه ( صفت ) 1 - آمیخته مخلوط ممزوج . 2 - آنکه ریش دو مویه دارد 3 - اختلاط و امتزاج آمیزه مو (صفت) آن که بخشی از موهای وی سیاه و بخشی سفید باشد (پس از دورۀ
سرناوکواژهنامه آزادعادل مرد ، یک شخصی از گروه عیاران رزم دوره صفویان ، کسی که به دنبال عدالت و درستی می گردد ، لقب اکنون ( علی ملکی ) که توسط بنیانگذار جهانی سبک عیاران رزم جناب ا