معنی عمه | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

عامه

واژه‌نامه آزاد

به معنای عمه و خواهر پدر است.

جست‌وجوی متن

کیچی

واژه‌نامه آزاد

عمه

بی بی گل

واژه‌نامه آزاد

دختر عمه، بی بی:عمه بی بی گل:دختر عمه در زبان آذری به عمه بی بی میگویند در گویش های منطقه مرکزی ایران به مادر بزرگ پدری و زنی که از بستگان نزدیک پدری باشند و سن

عامه

واژه‌نامه آزاد

به معنای عمه و خواهر پدر است.

هم نیا

واژه‌نامه آزاد

(اِ. مر.) [هم+ نیا] دارای جد مشترک.پسر عمو/دایی یا عمه/خاله.

قرمساق

واژه‌نامه آزاد

در فرهنگ لغات عامه بمعنی زن بد است. به معنای بی ناموس،حرامزاده هم معنی می دهد.