شاهنامهواژهنامه آزادکتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد. شاهنامه شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد
خردمندواژهنامه آزادkheradmand:فردی که در پندارها / گفتارها / عملکردها در راستای علم (در تعریف علمی علم)و بدون توجه به منافع یا مصلحت های شخصی / صنفی / حزبی خودش ( بطور مستقل) ابرا
توسیواژهنامه آزادتَوسی در زبان بختیاری به معنی وسیله ای است که روی آن خمیر نان را پهن میکنن . ابزاری برای پخت و پز نان . توسی (طوسی). (ص. فا.) رنگی است بین سفید و سیاه که خاکست
علی آباد ساداتواژهنامه آزادعلی آباد سادات بعد از مشخصات جغرافیایی که در لغت نامۀ دهخدا برایش ذکر گردیده، چنان که مشهور است، آقای آسید علی مازندرانی در اواخر دورۀ زندیه و اوایل دورۀ قاجار