علم حقوقواژهنامه آزاددانش حقوق، دادشناسی، دانشی که به بررسی حق و حقوق اشخاص (حقیقی و حقوقی) و نحوۀ ساماندهی و احقاق این حقوق می پردازد، رشته ای دانشگاهی که بایسته های دادگری را می آ
نقشدانهواژهنامه آزاداین کلمه را برای کلمه pixel در متون فنی و تخصصی پیشنهاد می دهم در دوربین های دیجیتال می گویند شفافیت این تصاویر مثلا 800 در 600 پیکسل است. می دانید ایرانی های د
پرگماتیستواژهنامه آزادواژه پراگماتیسم مشتق ازلفظ یونانی (pragma) و به معنی عمل است. این واژه اول بار توسط چالرز ساندرزپیرس (Charles sanders pierce ) ، منطقی دان آمریکائی به کار برده
پایشواژهنامه آزادپایِش به معنی نظارت است و منظور از آن هشیاری از وضعیت یک سامانه یا پدیده از راه مشاهده دگرگونیهایی است که ممکن است با گذر زمان در آن سامانه یا پدیده رخ دهد. ام
جامه عملواژهنامه آزادصورت عملی. «جامۀ عمل پوشاندن» یعنی عمل کردن (به حرفی یا رؤیا یا آرمانی)؛ محقَق کردن.
فخر فروشیواژهنامه آزادبه رخ کشیدن، متکبّرانه عمل کردن، با تکبّر و حس برتری رفتار کردن، اصول تَواضُع را زیر پا نهادن، خود را برتر از دیگران دانستن و این را در رفتار و اعمال خود بروز د