کرانگینواژهنامه آزادفرین، حدی کرانگین . [ ک َ ن َ ] (ص نسبی) (از:کرانگ + ین) منسوب به کرانه. از کرانه. طرفی. جانبی. (فرهنگ فارسی معین):چون سه جزو ترکیب کنند یکی میانگین و دو کرانگی
desinsectisationواژهنامه آزادسمپاشی به منظور عاری نمودن از حشرات موذی، خصوصا" در وسایل نقلیه مانند هواپیما و...