چورواژهنامه آزاداز لغات عامیه در بازی کودکان که کسی از غفلت بازیکنان استفاده کرده و ادوات بازی را به سرقت ببرد (اصفهانی) آلت تناسلی پسربچه. || چور نوزادی را رفتن، کنایه از ناز
جوواواژهنامه آزادجووا در فرهنگ زبان عامه جنوب (هرمزگان) به فصل بهار گفته می شود فصل بهار . بهار . هر چیزی که به بهار نسبت داده شود . مانند هوا جوواست یعنی هوای بهاری . هوای خو
پوپولیستیواژهنامه آزادعوام فریبی یا عوام گرایی/ روش سیاسی برای طرفداری از حقوق عامه در برابر نخبه ها عوام فریبی یا عوام گرایی
معماریومواژهنامه آزادمعماری به زبان بومی سمیرومی معمار ی را معماریوم و معمار را معماروم در زبان عامه خود تلفظ میکنند